برادر من تویی به روایت عکس نوشت

برادر من تویی

آب هدیه خداوند است،
هیچ کس حق ندارد آب را بر مخلوقات و بنده های خدا ممنوع کند.
# کتاب برادر من تویی
چه کسی جرات می کند به حسین نزدیک شود،
وقتی شیری مثل عباس از او محافظت می کند.
# کتاب برادر من تویی
دست عباس را رد نکن،
نوشیدن آب از دست عباس لذت دیگری دارد.
# کتاب برادر من تویی
علی با دست اشاره کرد که چابک سوار نزدیکش شود. چابک سوار در نزدیکی مولا علی از اسب پایین امد. سرش را پایین انداخت و در برابر ایشان ایستاد. بازوی راستش زخمی شده بود. همه در تاب و انتظار بودن که بدانند این دلاور کیست که ابوشعشاء مدعی و هفت پسرش را به هلاکت رسانده است…
عمو جان_ می خواهی راه پدر بزرگم را ادامه بدهی
عباس از چنگ زدن به خاک کشید سر بلند کرد قرص سوزان خورشید درست بالای سر علی اکبر می درخشید و گرمای شدید را نثار زمین می کرد و گرد و خاک بر سر مسائل مشکی نرمش نشسته بود کشید و گفت
چه کار کنم برادرزاده؟دیگر طاقت دیدن تشنگی کودکان را ندارم…
عباس به برادران و برادر زادگان که وظیفه نگهبانی از منزل حسین را برعهده گرفته بودند، سر زد.
همه هوشیار و آماده بودند، عثمان و جعفر و اکثر جوانان بنی هاشم.
از ساعتی که ولید و مروان امام حسین را تهدید کرده و عباس و جوانان بنی هاشم،
امام حسین را از منزل ولید بیرون کشیده بودند،
عباس آرامش و آسایش را بر خود حرام کرد تا بتواند به خوبی از برادرش مراقبت و محافظت کند…

معرفی این کتاب جذاب در وبلاگ نمکتاب

خرید این کتاب ویژه از سایت نمکتاب

namakketab
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *