کتاب من می گویم شما بگریید : مراثی عاشورایی

کتاب من می گویم شما بگریید

نویسنده: علیرضا قزوه

انتشارات سوره مهر

بریده کتاب:

تا گردش زمانه و لیل و نهار هست
نام حسین هست و حسینی شعار هست
این نام پرشکوه بر اوراق روزگار
جاوید هست تا ورق روزگار هست
تا موج می خروشد و تا بحر می تپد
یاد از خروش او به صف کارزار هست
حمید سبزواری
ص ۴۳

بریده کتاب(۲):

به میدان می برم از شوق سربازی سر خود را
تو هم آماده کن، ای عشق، کم کم خنجر خود را
مرا گر آرزویی هست، باور کن به جز این نیست
که در تن پوشی از شمشیر بینم پیکر خود را
کریم رجب زاده
ص ۷۹

بریده کتاب(۳):

آن نخل به خون تپیده را می بوسید
آن مشک ز هم دریده را می بوسید
خورشید کنار علقمه خم شده بود
دستان ز تن بریده را می بوسید
محمد رضا سهرابی نژاد
ص ۱۸۰

بریده کتاب(۴):

زینب آمد شام را یک باره ویران کرد و رفت
اهل عالم را ز کار خویش حیران کرد و رفت
از زمین کربلا تا کوفه و شام خراب
هر کجا بنهاد پا فتحی نمایان کرد و رفت
سروی
ص ۲۵۷

بریده کتاب(۵):

نیمی از خورشید در سیلاب خون افتاده بود
کاروان می بُرد نیم دیگر خورشید را!
سعید بیابانکی
ص ۳۲۰

بریده کتاب(۶):

ای ذوالفقار در تف خون خفته، ای حسین
ای حیدر دوباره بر آشفته، ای حسین
اف بر چنان کسان که نکردند یاری ات
آنان که بودشان خبر از زخم کاری ات
ص ۱۱۶

مرتبط با کتاب من می گویم شما بگریید

بیشتر بخوانیم…

کتاب شعر پیراهنت : مجموعه ای برگزیده از اشعار عاشورایی

بیشتر ببینیم…

کتابدوست
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *