نقد رمان رهش :امیرخانی رهش را نه هنرمندانه، که مبغوضانه نوشته است؛ بر هر چه هست.

رمان رهش,رضا امیرخانی

نقد رمان رهش ، نویسنده : رضا امیرخانی

مقدمه:

کتاب را می‌ خری چون امیرخانی نوشته؛
کتاب را تا ته می‌ خوانی چون امیرخانی نوشته؛
متحیر می شوی؛
می‌ بندی و رویش فکر می‌ کنی و می‌ گویی یعنی این همان است که دو سه سال وعده داده بود؟!
متحیر می‌ مانی که یعنی امیرخانی نوشته بود!!!

البته شک نکنید که امیرخانی نوشته است،
چون ارمیا روح کتاب است؛ همان ارمیای معروف.

کلیت موضوع کتاب:

این نوشته ی امیرخانی، نقد اوضاع و احوال تهران نیست.
اوضاع و احوال به گند کشیده شده دنیاست که همه را در خود می‌ کِشد و می کُشد.

روح و جسم آدم ها را به مرور تسخیر خودش می‌ کند و با اثر گذاری نقطه نقطه خفه می‌ شوند،
بدون آن‌ که گناهی داشته باشند.

بی دین‌ ها، به معنای تام و تمام، بی اعتقادها حتی به نظم هستی، سوارکارند(سرمایه دارهای فئودال بی دین) و همه را هم، رام و همراه خودشان می‌ کنند.

همه ی بی دین‌ ها، همه ی بی خیال‌ ها، همه ی سست ایمان‌ ها، همه ی مدعان ایمان را

و حتی آدمی هم اگر مخالف این نظام می‌ شود،
نه از روی سبک و روش الهی است بلکه از روی نیاز به زنده بودن و حیات راه به جایی نمی‌ برند و محکوم به مرگند… مرگ تدریجی.

امیرخانی می خواست در قالب علا و ایلیا و لیا که یک خانواده‌ اند نظام از هم گسسته خانواده فعلی را در رمان رهش بیاورد،
در قالب شخصیت های متفاوت و کم، داستان نظام پاره پاره فعلی کشور را بگوید.

بیشتر بخوانیم:
مطالبی جالب درباره رمان سمفونی مردگان

حرف آخر:

ساز زدن هر کسی برای خودش، نه برای مردم و ناتوان بودن مدیریت کلان نگر و خیانت ها و … حداقل نتواسته بود ذهن خواننده را منسجم نگه دارد. تشتت مدیریت کلان در تشتت نوشته های امیرخانی هم موج می زد.

ذهن و فکر خواننده به جایی می رسید که
فقط می خواست کتاب تمام شود تا بگوید کتاب امیرخانی را خوانده است.
همین بیان صحنه هایی که فقط فضای رمان را خراب می کند به خاطر آنکه نویسنده می خواهد بگوید فضای شهری این قدر تهوع آور است؛
مثل صحنه ی ترافیک و شماره یک…. پرواز و شماره یک و … که اصل حرف نویسنده است؛
ذهن را اذیت می کند و عصبانیت او از این مدل را نشان می دهد.

امیرخانی رمان رهش را نه هنرمندانه، که مبغوضانه و ….. نوشته است؛ بر هر چه هست.

namakketab
دیدگاه کاربران
1 دیدگاه
  • شاهین امامی 27 آذر 1399 / 10:57 قبل از ظهر

    هرچند کتاب حاوی یکسری مسائل درست و روشنگر در خصوص عملکرد انسانهای فرصت طلب هوشمند که خیلی از امور را بدست گرفته اند میباشد ولی بیشتر شبیه رفتار اپوزیسیونی هاست و بقول شما بیشتر با بغض آلوده است . من از شانس بد اولین کتابی که از این نویسنده خوندم همین کتاب رهش بود و بشدت نحوه نگارشش برام نچسب و مشمئز کننده بود و فقط به دلیل اینکه کتابفروش خیلی اصرار داشت که کتاب خوبی است خریدمش و بالاخره در حدود صفحات ۸۰ – ۹۰ بود که به کتابفروشی مراجعه کردم و با ناراحتی بهش گفتم کتابفروش نباید نقش ویزیتور رو بازی کند و الی آخر….
    ضمنا در بعضی قسمتها متلکهائی هم به بعضی چیزها گفته بود که جالب نبود وبنظرم بیانگر سیرت واقعیشون میتواند باشد . مثلا با طعنه میگه : …. مردم به شهدا برسند و شهدا از انقلاب بودند و انقلاب انفجار نور بود. صفحه ۱۸
    …..عکسی کج از خلیج همیشه صاف . صفحه ۲۷
    با جستجو در اینترنت برای نقد کتاب ، بیشتر با آقای امیرخانی آشنا شدم و متاسف شدم . تاسف از این بابتی که مثل اینکه مد شده هر کسی که کمی اسم درمیکنه میره توو خط انتقاد و تحقیر و ایجاد ناامیدی

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *