تو را خانه ای هست: داستان زندگی شیخ بهایی عالم بزرگ تشیع

تو را خانه ای هست: داستان زندگی شیخ بهایی عالم بزرگ تشیع

تو را خانه ای هست : کامران پارسی نژاد

معرفی

“تو را خانه‌ای هست” نوشته کامران پارسی‌نژاد، در ۱۶۰ صفحه گرد آمده و توسط انتشارات عهدمانا به چاپ رسیده است.

این داستان زیبا، روایتی تاریخی است از دوران صفویه، که حول زندگی شخصی به نام بهایی پیش می رود؛ شیخ بهایی، یکی از دانشمندان بزرگ تاریخ و جهان که خدمات بسیاری به ایران و مذهب تشیع نموده است.

خواندن داستان، اطلاعات بسیاری در مورد تاریخ ایران به مخاطب می دهد.

باید کتاب رو بخونی تا بدونی بناهای دیدنی ایران چطور ساخته شدند. این کتاب سفری شیرینه به اصفهان قدیم ایران. اصفهان هم که نصف …..

خلاصه

این رمان داستان زندگی شیخ بهایی، یکی از دانشمندان بزرگ تاریخ است که خدمات بسیاری به ایران و مذهب تشیع نموده است.

خواندن داستان، اطلاعات بسیاری در مورد تاریخ ایران به مخاطب می دهد.

بریده کتاب(۱):

از کلبه خارج شد. شمس الدین محمد مانده بود به دنبال همسرش خارج شود یا عبدالصمد را آرام کند. او را در آغوش گرفت. مادر بازگشت. ظرف را روی زمین گذاشت. بچه ها به داخل ظرف سرک کشیدند. پدر متحیر و آرام خود را به ظرف رساند. سه گلوله برفی درآن بود.
_فرزندانم، این آرد است. پخت آن خیلی طول می کشد. تا من برایتان نان بپزم، شما بخوابید. من بیدارتان میکنم…

و بعد نگاه معناداری به شمس الدین کرد.
شمس الدین به چشمانش اشک داشت، تاب نیاورد، از کلبه بیرون زد، برروی برف سرد زانو زد،فریاد زد، گریست، ناله کرد:
ای مهربان چیزی برای خود نمی خواهم، فرزندانم گرسنه اند، هیچ چیز برای خوردن نداریم، باید شاهد مرگ فرزندانم باشم؟….
مات مانده بود به آسمان که صدای خنده ی فرزندانش از کلبه شنیده شد، بوی نان می آمد!

بریده کتاب(۲):

عزالدین حسین بلند شد. بچه ها سراسیمه به سمت در دویدند. محمد خود را به پدر رساند. حالا صدای سم اسبان عثمانی ها بود که هر لحظه نزدیک تر می شدند. ترسیده بودند و به پشت سرشان نگاه نمی کردند. باد در تاریکی شب زوزه می کشید. صدای فریاد مردان و زنان وحشت زده ای می آمد که بی هدف در گل و لای می دویدند تا شاید بتوانند به دامنه کوه بلند پناه ببرند، تا شاید بتوانند خود را نجات بدهند…

بریده کتاب(۳):

مادر تکیه به دیوار داد و بی معطلی گفت:
_ما به ایران خواهیم رفت. همان سالی که محمد در بعلبک به دنیا آمد، مردم روستای جبع به خاک و خون کشیده شدند و من فکر می کردم دیگر این اتفاق تکرار شوم نمی شود. می بایست همان سال به ایران هجرت می کردیم. اشتباه از من بود. حالا هم دیر نشده. نزد شیخ علی منشار می رویم. فقط می ماند تحمل دوری از سرزمین مادری مان…

بریده کتاب(۴):

من نگران هستم. این ها آرام نمی گیرند. یقیناً دسیسه می کنند تا مانع شما بشوند. محمد، جان شما در خطر است. مادر! جان ما بیشتر از آن زمانی که در جبل عامل بودیم در خطر نیست.
ردایش را به تن کرد و دستاری بر سر بست. مادر قرآنی روبه رویش گرفت. بوسه بر قرآن زد و به چشمان مادر خیره شد…

بریده کتاب(۵):

کودک به من گفت گرسنه است. شما می دانید گرسنگی چیست؟ شما تا کنون به معنای حقیقی گرسنه بودید؟ کودکان طبع پاکی دارند و غالباً در شرایط خاص خطا می کنند یا کسی آنهارا مجبور به خطا می کند؟ در آن شرایط که فردی، کودکی را به اجبار به خطا می کشانند، هیچ مجازاتی را نباید برای کودک در نظر داشت. اما حالا که کودک سه بار دزدی کرده است، من اگر قاضی باشم، حکم میکنم…

بریده کتاب(۶):

شاه که وارد شد چند تن از آنها را خواهید دید. آن ها در برپایی حکومت صفویه نقش بزرگی ایفا کردند. دل خوشی از آن ها و مراسم هایشان چون انشراح ندارم.
انشراح؟ سر خود را بالا می گیرند تا اندازه ای که بتوانند بینی خود را ببینند. در این حالت که قرار میگیرند، دچار خلسه میشوند. آن زمان است که به رقص و سماع مشغول می شوند. صوفیان در ابتدا مرید شیخ صفی الدین بودند. بعدها شیخ جنید، جد شاه اسماعیل برآن شد تا از صوفیان برای بدست آوردن قدرت استفاده کند…

نقد

کتاب دارای سیر تاریخی است و مربوط به دوران شاه طهماسب تا شاه عباس می‌باشد.

قلم نویسنده ساده، روان و شیرین است و از زبان سوم شخص بیان شده است.

داستان دارای سیری است که نقطه عطف آن در آخر داستان آورده شده است.

کتابدوست
دیدگاه کاربران
2 دیدگاه
  • پروانه 15 تیر 1399 / 6:56 بعد از ظهر

    کتاب دوست داشتنی ای هست

  • زنجبیل 7 اردیبهشت 1398 / 1:37 بعد از ظهر

    سلام
    انتقاد:
    نقد های شما تک بعدی است. همه چیز را فقط از یک منظر نگاه و نقد می کنید اما اصلا به ابعاد هنری و ادبی کتاب ها توجه خاصی نشان نمیدهید و اینطور اصلا نقد های شما برای اهل کتاب و مخاطبان اصلی نقد ها مورد توجه واقع نمیشوند و انصافا هم بعد هنری کتاب کم اهمیت تر از ابعاد اجتماعی و فرهنگی آن نیست و بدون توجه به آن ارزش نقد به شدت افت خواهد کرد. حداقل یک خط را در نقد هایتان به این کار اختصاص دهید خودتان به وضوح متوجه افزایش اثر گذاری نقدهایتان میشوید

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *